سلام به همه! من شارلوت شهبازیان هستم.
این داستان رو خودم نوشتم و برام خیلی خاصه.
تو این کتاب، من داستان یک دوستی خیلی قشنگ و عجیب رو تعریف کردم. داستان دربارهٔ یک دختره که خیلی تنهاست و یک شب مجبور میشه بره تو جنگل تاریک... اونجا یه چیزی میبینه که اول خیلی میترسه، ولی بعدش ماجراهای هیجانانگیزی براش پیش میاد!
دوست جدیدش بهش کمک میکنه تا شجاعت پیدا کنه و از پس مشکلات بربیاد. با هم بازی میکنن، به همدیگه غذا میدن و همیشه کنار هم هستن.
من دوست دارم وقتی اینو میخونین، حس کنین که دوستی یعنی چی. یعنی اینکه حتی وقتی همه چیز ترسناک به نظر میرسه، یک دوست میتونه همه چیز رو قشنگ کنه.
از باران جون هم ممنونم که تو این راه منو کمک کردن. امیدوارم از خوندنش لذت ببرید!
( شارلوت شهبازیان - ترم ۵۳ اینترلن | متولد ۲۶ اسفند ۱۳۹۳)
1 نظر
هزار آفرین به دختر عزیزم وسپاس فراوان از خانم فلاحی عزیز