Chinese New Year

پادکست Chinese New Year با مکالمه ای جذاب برای شماست. این پادکست با گرامر حال استمراری، در سطح مبتدی کلمات کاربردی بسیاری را به شما عزیزان آموزش می دهد. پس از گوش دادن به پادکست Chinese New Year ، تمرین های آن را پاسخ داده، تا تسلط بیشتری روی آن پیدا کنید. سپس متن و ترجمه پادکست را مطالعه فرمایید. سوالات خود را در دیدگاه برای اساتید ما بیان کنید.

بدون اپیزود

1 دقیقه

متوسط

  1. ابتدا بدون استفاده از متن پادکست / Script به پادکست گوش دهید.
  2. خلاصه پادکست را برای خود بنویسید تا درک درستی از محتوا  و درک مطلب پادکست داشته باشید.
  3. لیستی از  کلمات جدید را از پادکست برای خود ایجاد کنید .
  4. در آزمون کوتاه پادکست شرکت کنید.
  5. در آخر می توانید به متن و ترجه فارسی پادکست رجوع کنید.

A: I’m so excited about Chinese New Year! When do I get to visit Grandma? Grandma makes the best dumplings in the world!

من خیلی هیجان زده ام در مورد سال نو چینی! کی می‌تونم برای دیدن مادربزرگم برم؟ مادربزرگ بهترین پلوک‌ها (دامپلینگ) رو تو دنیا درست می‌کنه!

B: Ha ha, right. Sounds to me like you’re more excited about the dumplings than seeing your Grandma.

هاها، درست میگی. به نظر می‌رسه تو بیشتر برای پلوک‌ها هیجان زده‌ای تا دیدن مادربزرگت.

A: Of course I miss Grandma, too. I bet she’s gonna teach me how to play Mahjong! Hey, Dad, are you going to buy me firecrackers this year? We’re going to have the best fireworks! I’m really looking forward to lighting them!

البته که دلم مادربزرگم رو میخواد . حتما اون بهم یاد میده چطور ماجانگ بازی کنم! هی، پدر امسال تو میخوای برام ترقه بخری؟ ما بهترین آتش بازی رو خواهیم داشت! من خیلی منتظرم که اون ها رو روشن کنم!

B: Son, firecrackers aren’t toys; they’re dangerous!

پسر، ترقه اسباب بازی نیستش؛ خطرناکه!

A: No, fireworks are awesome!

نه آتش بازی عالیهه!

B: Whoa, don’t you remember? Last year when I set off the firecrackers, you covered both your ears and hid behind your mother?

اوه، آیا یادت نمیاد؟ سال قبل که من ترقه ها رو روشن کردم، تو دو دستت روی گوشات گذاشتی و پشت مادرت پنهان شدی؟

A: Dad! I was scared because… because I saw a bug. That’s all.

پدر! اون موقع ترسیدم چون… چون یه حشره دیدم. همین!

B: Hahaha… really?

هاها… واقعا؟

A: Oh, and I can’t wait to watch the dragon dance! Dad, can I sit on your shoulders this time?

اوه، و نمی‌تونم منتظر باشم که رقص اژدها رو ببینم! پدر، این بار میتونم رو شونه‌های تو بنشینم؟

B: Hey, I offered last year…

هی، سال قبل هم پیشنهاد کرده بودم..

A: Well, I… anyways, I was just thinking of the red envelopes. I wanna make a list of all the things I’m gonna buy with my red envelope money! I can’t wait! I’m gonna have so much money! Mom, can I get a pen and a piece of paper?

خب، من… به هر حال، من فقط به پاکت های قرمز فکر می کردم. من می خواهم لیستی از همه چیزهایی که قرار است با پول پاکت قرمزم بخرم تهیه کنم! من نمی توانم صبر کنم! من خیلی پول خواهم داشت! مامان، می توانم یک خودکار و یک کاغذ بیاورم؟

A: I want a new transformer, no, two transformers…the Optimus Prime, and…maybe the wheeljack? I’ll get a PSP game, hahaha, and I’ll buy the entire class lunch at MacDonald’s…

من یک ترانسفورماتور جدید می خواهم، نه، دو ترانسفورماتور… Optimus Prime، و… شاید ویلجک؟ من یک بازی PSP می گیرم، هاهاها، و کل ناهار کلاس را از مک دونالد می خرم…

آزمون پادکست:

اپلیکیشن های پادکست اینترلن

PODCASTGURU

PodCastGuru

اپلیکیشن پادکست های متنوع انگلیسی

castbox

CastBox

نسخه کامل کستباکس توسط اینترلن

جدیدترین پادکست ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *